86/12/10
10:45 ع
توقع بی جا، مانع کسب است!!
عجب!
پس باز هم خطا رفته ای؟
این هم راه دیگری بود که در آزمون رد شد
به تعداد انسانها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد
حال تو به من بگو به اندازه هر انسان چند راه وجود دارد؟!
گاه راههای عاشقی را می پیمایم و گاهی راههای عاقلی را
از عاشقی که چیزی نفهمیدیم
از عاقلی اندر خم کوچه اش مانده ایم
تعداد راههای عاشقی را زیر لب می شمارم
من خدا با مهربانیهایش را دوست دارم
من آفتاب با مهرش را دوست دارم
من باران با رنگین کمانش را دوست دارم
من عشق با محبتش را دوست دارم
من صفا با صمیمتش را دوست دارم
من سادگی با گمنامی اش را دوست دارم
من ایمان با حیایش را دوست دارم
من احساس با نجابتش را دوست دارم
من پاکی با پاک ماندنش را دوست دارم
من وفا با وفاداریش را دوست دارم
من خورشت قیمه با حلال بودنش را دوست دارم
من خانه بزرگ با بی ربا بودنش را دوست دارم
من زندگی با زیباییهایش را دوست دارم
من تو و با تو بودنش را دوست دارم .....
می شمارم و انگار این شمارش تمامی ندارد
نامتناهی است
خب راه دیگری هم هست، از نداشته ها کسرمی کنم!
من شیطانکهای زیبا را دوست ندارم
من حرام را دوست ندارم
من جاه طلبی را دوست ندارم
من سیاست آفت زده را دوست ندارم
من بازیهای پنهان را دوست ندارم
من دروغ، ریا، بی وفایی، کج فهمی و بدعهدی را دوست ندارم
من تنهایی را دوست ندارم
من هر آنچه غیر خدا باشد را دوست ندارم
راههای عاقلی هم که بس روشن است
زندگی پررفاه و مرکب رهوار و همراه تک سوار و ایمان رفته به باد!
و در یک کلام پرستش خدای مهمان نواز!
مهمان نواز از آن جهت که هر کجا خواهی برو، اگر احیانا بی جا ماندی دست به دامان خدای بنده نواز شو!
حال تو به من بگو
من کدامین راه را رفته ام؟
تو به من بگو
با این دوست داشته ها و نداشته ها
آیا من گل سرخ را دوست می دارم؟!!