86/11/13
9:59 ع
بسمه تعالی
احیای رژیم کاپیتولاسون و تبعید امام خمینی (ره )1
پیشینه رژیم کاپیتولاسیون
مفهوم حقوقی کاپیتولاسیون عبارت از قراردادهایی است که به موجب آن اتباع کشوری در قلمرو دولتی دیگر مشمول قوانین کشور خویش باشند واز حق دادرسی کنسولی برخوردار گردند.پیدایش کاپیتولاسیون به سدههای چهارم تا ششم هجری برمیگردد که در بیزانس نسبت به اتباع برخی از شهرهای پیشرفته آن زمان ایتالیا، حقوق ویژه ای داده شده بود.
کاپیتولاسیون در اواسط قرن 12 هجری شکل جدیدی به خود گرفت و بهطور یکجانبه از سوی دولتهای مقتدر اروپا بر کشورهای شرق تحمیل شد.در عهدنامهای که در سال 1119 خورشیدی (1740 م) میان سلطان محمد اول (شاه عثمانی ) و لویی پانزدهم (شاه فرانسه ) به امضا رسید ، اتباع فرانسه در قلمرو دولت عثمانی از اختیارات گستردهای برخوردار شدند و رژیم کاپیتولاسیون را رسماً بر آن کشور تحمیل کردند.دیری نپایید که بیش از پانزده دولت، مانند انگلستان ، فرانسه ، روسیه تزاری ، هلند و ... از دادرسی کنسولی در کشورعثمانی برخوردار شدند.این رژیم در ممالکی که زیر سلطه عثمانی قرار داشت، مانند عراق ، سوریه ، فلسطین و لبنان نیز برقرار شد و سپس به مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه مانند ایران و خاور دور مانند چین ، ژاپن ، تایلند نیز سرایت کرد.
کاپیتولاسیون در ایران
این رهاورد استعماری برای نخستین بار در سال 1202 خورشیدی همراه با معاهده اسارتبار ترکمانچای رسماً بر ایران تحمیل شد و اتباع دولت تزار روسیه در ایران از مزایای کنسولی و قضایی بهرهمند شدند. به دنبال آن دیگردولتهای استعمارگر مانند انگلیس وآمریکا نیز، این امتیاز ننگبار و غیرقانونی را برای اتباع خود، از زمامداران نالایق و وابسته آن روز گرفتند.اتباع برخی دیگر از دولتهای مقتدر، مانند فرانسه ، آلمان ، اسپانیا ، اتریش ، ایتالیا ، آرژانتین ، دانمارک ، بلژیک ، برزیل ، مکزیک ، سوئد ، سوئیس ، هلند و... نیز با استفاده از معاهده ترکمانچای به خیل خداوندگاران کاپیتولاسیون پیوستند.این معاهده تحمیلی بیش ازیک سده پایههای اصلی سیاست خارجی ایران با بیگانگان را تشکیل میداد و راه رخنه ، نفوذ و دخالت اتباع بیگانه در امور کشور را هموار میکرد و به آنان مجال میداد که بیپروا به هر جنایتی در ایران دست بزنند و استقلال سیاسی ، قضایی وملی ایران را مورد تجاوز قرار دهند.
الغای کاپیتولاسیون
در پی نهضتهای اسلامی در سده پیشین، زمزمههای مخالفت با رژیم کاپیتولاسیون در ایران بتدریج اوج گرفت و اعتراضاتی مطرح شد ، اما دولتهای مقتدر ومتجاوز به نارضایتیهای عمومی بهایی نمیدادند.با وجود این، عواملی در تزلزل پایههای این رژیم نقش عمدهای داشت:
1- اوج خشم و نفرت ملت ایران از دخالت بیگانگان در امور کشور
2- بیداری تودهها در پی نهضتها و خیزشهای اسلامی و اوج روحیه استقلالطلبی که با رژیم کاپیتولاسیون تضاد داشت.
3- پایان دوران سیاه رژیم کاپیتولاسیون در جهان
4- فروپاشی رژیم تزار وپیروزی انقلاب شوروی، زیرا دولت سوسیالیستی شوروی طی بیانیهای کلیه معاهدات دولت سابق را که حقوق ملت ایران را ضایع کرده بود از درجه اعتبار ساقط دانست.
این موضع دولت شوروی پایههای رژیم کاپیتولاسیون را در ایران بشدت لرزاند و به ملت ایران جرأت زیادتری بخشید تا با جدیت بیشتری الغای کاپیتولاسیون را خواستار شوند.سرانجام رژیم کاپیتولاسیون در سال 1307 خورشیدی در ایران پایان یافت و لکه ننگی که از این راه به دست شاهان خیانتپیشه بر جبین ایران نشسته بود زدوده شد.
احیای رژیم کاپیتولاسیون
رژیم شاه به منظور عوامفریبی، لغو کاپیتولاسیون را از به اصطلاح شاهکارهای پدر خود برشمرد وبارها در سخنرانیها ونوشتههای خویش آن را از افتخارات دودمان پهلوی وانمود کرد وروی این ادعای دروغ جارو جنجالهای گستردهای را به راه انداخت ، اما دیری نپایید که طبق سیاست برتریجویی آمریکا به احیای رژیم کاپیتولاسیون دست زد ومصونیت سیاسی و قضایی اتباع آمریکا در ایران را در 21 مهرماه 1343 در مجلس شورای ملی آن روز، به دست مشتی عناصر خودباخته که به نام نمایندگان برکرسی پارلمان تکیه زده بودند رسمیت بخشید .
طبق اسنادومدارک موجود واظهارات مقامات آن روز ایران ،آمریکا از سال 1340 در دوران ریاست جان اف کندی از رژیم شاه خواست به اتباع آن کشور در ایران حق قضاوت کنسولی ببخشد ورژیم کاپیتولاسیون را در مورد اتباع آمریکا در ایران برقرار کند. مقامات آمریکایی از این امتیازخواهی چند هدف را دنبال میکردند :
1- تحقیر ملت ایران
2- انگیختن مستشاران و کارشناسان فنی واداری و دیگر اتباع آمریکا به زیستن وسکونتگزیدن در ایران
3- قبضه کردن بازار ایران
4- واداشتن مقامات ایران به نگهبانی از اتباع آمریکا و اماکن و اموال آنان
5- ترکتازی و برتریجویی در برابر رقیبان
سیر احیای رژیم کاپیتولاسیون
لایحه مصونیت اتباع آمریکا در ایران نخست از سوی دولت امیر اسدالله علم در 13 مهرماه 42 به تصویب رسید، در 25 دیماه آن سال به مجلس سنا برده شد، در سوم مردادماه 43 مورد تصویب مجلس سنا قرار گرفت و در 21 مهرماه 43 مجلس شورای ملی نیز آن را به تصویب رسانید.فشار سفارت آمریکا برای تصویب این لایحه تا آن پایه بود که دولت ومجلس ناگزیر شدند بدون درنظر گرفتن آداب و رسوم قانونگذاری ، آن را به رأی بگذارند.لایحه را نه به کمیسیونهای دادگستری و نظام فرستادند و نه برای مطالعه در اختیار نمایندگان قرار دادند و نه به اشکالات بسیاری از نمایندگان که اشکال اساسی به لایحه داشتند و روی برخی از کاستیها و نواقصی که در لایحه وجود داشت انگشت گذاشتند، بها دادند و با تهدید و ارعاب نمایندگان را بر آن داشتند که رأی خود را به صندوق بریزند و سرانجام با 74 رأی موافق در برابر 61 رأی مخالف ، ماده واحدهای را که دربردارنده مصونیت ومعافیت اتباع آمریکا در ایران بود به اصطلاح به تصویب رسانیدند ودر سایه انقلاب سفید شاه، رژیم کاپیتولاسیون را احیا کردند.
شاه به خوبی میدانست ملت قهرمان ایران هرگز چنین ننگی را تحمل نخواهد کرد ودر برابر آن بیتفاوت نخواهد نشست، از اینرو با سانسور شدید کوشش به عمل آورد که از نشر این جنایت تاریخی جلوگیری کند وآن را همانند صدها خیانت دیگر دور از چشم تودهها پوشیده نگهدارد.از اینرو از انعکاس آن در مطبوعات بشدت جلوگیری کرد و با بهصدا درآوردن طبل توخالی انقلاب سفیدوبا به راه انداختن جشن و چراغانی به مناسبت روز 4 آبان (روز تولد شاه ) کوشید مردم را سرگرم کند و از حوادثی که در پشت پرده جریان دارد دور وبیخبر نگه دارد.
امام و جریان کاپیتولاسیون
هنوز چند روزی بیشتر از احیا وتصویب رژیم کاپیتولاسیون نگذشته بود که مجله داخلی مجلس شورا به دست امام رسید واو دریافت که رژیم شاه چه ضربه ویرانگری بر بنای استقلال ایران زده وچه خیانت بزرگی به ملت شریف و آزاده این کشورکرده است.
خبر آشفتگی و ناآرامی امام بتدریج بر سر زبانها افتاد و بسیاری برای اطلاع و آگاهی از جریان، راهی قم شدند و با او ملاقات کردند واز علت ناراحتی او جویا شدند.امام به منظور برملا کردن این خیانت زیر پرده شاه، بر آن شد که با ایراد نطقی تند و افشاکننده و اعلامیهای سازنده ، همگان را برای مبارزه و مقابله با این توطئه فراخواند.وی به منظور آگاهکردن علما و روحانیان مرکز و شهرستانها پیکهایی همراه با نامه به اطراف و اکناف کشور روانه کرد و خود نیز با مقامات روحانی قم به گفتگونشست و کوشش فراوانی به عمل آورد که آنان را به حرکت درآورد و با خود همراه سازد.
پس از آماده شدن زمینه، نوبت افشاگری رسید وتصمیم او به سخنرانی در روز دوشنبه4 آبان 43 که مصادف با تولد حضرت زهرا (س) بود، همه جا منعکس شد.شاه که با تکیه بر بازوی پوشالی امپریالیسم امریکا و با قدرت سرنیزه و سازوبرگهای نظامی وارده از امریکا به سلطه فاشیستی خود ادامه میداد ، به خود حق میداد که از هرحرکت وسخنی که موجب شعلهورشدن آتش خشم و نفرت مردم نسبت به امریکا شود، تا آنجا که ممکن است جلوگیری کند وچون به تجربه دریافته بود که امام را با تهدید وارعاب نهتنها نمیتوان ازکاری بازداشت ،بلکه موجب قاطعیت اودر انجام آن خواهد شد ، درصدد برآمد از طریق عناصر به ظاهر غیر وابسته ، او را از حمله بر ضد امریکا بازدارد.لذا فردی را که تا حدودی دارای وجهه بیطرفی بود روانه قم کرد تا امام را از ایجاد جو ضدامریکایی در محیط مذهبی ایران برحذر دارد.این فرد که پس از کوشش زیاد موفق نشد با امام ملاقات کند، بهناچار به دیدن حاج آقا مصطفی خمینی رفت و به امام پیام داد که امریکا از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن، به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است.امام که از این پیغام دریافت نقطه ضعف رژیم شاه در آن شرایط، در تحریک تودهها وشورانیدن آنان بر ضد امریکا میباشد ، درسخنرانی واعلامیه تاریخی خویش ، امریکا را با شدیدترین لحن مورد انتقاد و اعتراض قرار داد.
نطق تاریخی امام خمینی (ره)
ساعت 10 صبح 4 آبان 43، امام با چهرهای برافروخته، در مقابل مردم که از اطراف و اکناف برای شنیدن نطق امام در منزل او جمع شده بودند ظاهر شد. مردم با شعار صلوات نسبت به او ابراز احساسات کردند و آنگاه که امام سخنرانی خود را با آیه" انا لله وانا الیه راجعون"آغاز کرد صدای گریه وشیون در فضا طنین افکند.امام با این کلمات شروع به سخنرانی کرده، عمق اندوه خود را به مخاطبانش منتقل کرد :"من تأثرات قلبی خود را نمیتوانم اظهار کنم... قلب من در فشار است....ناراحت هستم...با تأثرات قلبی روزشماری میکنم که چه وقت مرگ پیش بیاید.....ایران دیگرعید ندارد....عید ایران را عزا کردند.....ما را فروختند....عزت ما پایکوب شد....عظمت ایران ازبین رفت...."
امام در این نطق تاریخی وانقلابی موضع قاطع خود را در برابر بلوکهای شرق وغرب روشن ساخت ، اهداف و آرمانهای روحانیت را تا حدودی مشخص کرد ورهنمودهای غنی ،ژرف و پرمحتوایی به نسل معاصر ونسلهای آینده داد.فرازهایی از این سخنرانی به شرح زیر است:
"ما را فروختند .استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند.پایکوبی کردند...قانونی در مجلس بردند،درآن قانون اولا ما را ملحق کردند به پیمان وین .... مستشاران نظامی امریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنیشان، با کارمند اداریشان، با خدمهشان، با هر کس که بستگی به آنها دارد ، اینها از هر جنایتی مصون هستند.اگر یک خادم امریکایی ، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند...پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد.دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند ، بازپرسی کنند ، باید برود امریکا ! آنجا در امریکا ،اربابها تکلیف را معین کنند....ملت ایران را از سگ امریکایی پستترکردند.اگرچنانچه کسی یک سگ امریکایی را زیر بگیرد،بازخواست از اومیکنند و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد،مرجع ایران را زیر بگیرد ...هیچکس حق تعرض ندارد.چرا؟...ما با این مصیبت چه بکنیم ؟روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند ؟..."
امام علاوه بر ایراد این نطق انقلابی ،اعلامیهای نیز علیه احیای رژیم کاپیتولاسیون صادر کرد واز خیانت شاه بیش از پیش پرده برداشت.
تبعید امام به ترکیه
رژیم شاه که با بالا گرفتن موج نارضایتی تودهها و تحریک افکار عمومی، سخت وحشت کرده بود و تخت و تاج لرزان خود را دستخوش تندباد انقلاب ملتی عصیانزده و بیدارشده میدید ، دریافت که با بودن رهبرآگاهی چون امام خمینی در ایران ، نهتنها پیاده کردن طرح استعماری "انقلاب سفید" و خدمتگزاری به امریکا امکانپذیر نمیباشد ، بلکه تاج و تخت و سلطنت او نیز در معرض زوال و واژگونی قرار دارد. از اینرو بر آن شد که با دستگیری و تبعید او تاج شاهی و انقلاب امریکایی را از سقوط حتمی نجات بخشد و هرگونه صدای مخالفی را در سینه خفه کند.
شب 13 آبان 1343 صدها کماندو و چترباز مسلح،خانه امام را در قم محاصره کردند و از بام و دیوار وارد منزل شدند و برای دستگیری او به جستجوو ضرب و شتم خدام منزل پرداختند.دژخیمان شاه پس از پرسوجو در بیرونی، از آنجا که دریافتند امام در اندرون بهسر میبرد،به درب اندرون یورش بردند وچون در را بسته یافتند ، با مشت ولگد به جان آن افتادند ! امام چندین بار بانگ زد "وحشیگری درنیاورید ، الآن در را باز میکنم " لیکن مزدوران شاه بیتوجه به تذکر او به مشتکوفتن و لگدزدن خود ادامه دادند تا سرانجام قسمتی از در را شکستند!
امام که از پیدا کردن کلید ناامید شدهبود، از در دیگر اندرون که به کوچه باز میشد خارج شد و در وقت بیرونرفتن ، مهر امضای خود را به رسم امانت به همسرش سپرد وفرمود "شما را به خدا میسپارم ". کماندوها و دژخیمان رژیم شاه که سراسر کوچه را اشغال کرده بودند، به محض بیرونرفتن امام از منزل، او را محاصره کردند و به ماشینی که درب منزل آورده بودند سوارکردند. امام بادیدن آن همه کماندو وچترباز که در محوطه گردآمده بودند با لبخندی به مسئول آن گروه گفت :"اینهمه قوا نمیخواست." وماشین با شتاب هرچه بیشتر به حرکت درآمد.
ماشین حامل امام درمدتی کمتر از 90 دقیقه به فرودگاه مهرآباد رسید و در آنجا سرهنگ مولوی به وسیله بیسیم با مافوق خود ارتباط برقرار کرد و اظهار داشت که مأموریت تا اینجا بهخوبی صورت گرفته است و دنباله آن نیز بزودی انجام میپذیرد.هنوز آفتاب روز 13 آبان ماه 1343 سر از افق بیرون نیاورده بود که امام به جرم دفاع از استقلال وطن و هموطنان مسلمان خود از وطن بیرون برده شد.هواپیما در ساعت 11:30 صبح در فرودگاه آنکارا بر زمین نشست. مأموران امنیتی ترکیه که در فرودگاه به استقبال آمده بودند، امام را به هتل بولوار پالاس، طبقه چهارم اتاق 514 بردند.فردای آن روز،14 آبان، در ساعت 2 بعدازظهر امام را به یکی از ساختمانهای فرعی خیابان آتاتورک منتقل کردند تا او را از دید خبرنگاران داخلی و خارجی آن کشور که به دنبال خبر تبعید او به ترکیه سخت کنجکاو شده بودند ، دور نگهدارند وسرانجام در تاریخ 21 آبان ماه 43 او را به شهر بورسا ، واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا انتقال دادند.
واکنش مردمی در برابر تبعید امام
دستگیری وتبعید امام موج خشم ونگرانی در مجامع مذهبی و روحانی پدید آورد.حوزههای علمیه درسهای خود را تعطیل کردند.پیشنمازها در برخی از شهرها از برگزاری نماز جماعت خودداری کردند.ملت فداکار ایران با دریافت خبر تبعید غیرقانونی امام در برخی از مراکز واماکن دست به اعتصاب و تظاهرات استنکارآمیز زد.در برخی از شهرستانها بازار تعطیل شد و تظاهراتی در بازار تهران و خیابانهای آن حومه روی داد.
حرکتها وخروشهای پیگیرو دامنهدار که در بسیاری از شهرها به چشم میخورد ، نمایشگر خشم وعصیان بیش از حد مردمی بود که از تبعید غیر قانونی امام به دست شاه به ستوه آمده بودند وبه سوی یک انفجار پیش میرفتند.شاه بر آن شد با ترفندهای فریبنده، خشم تودههای مسلمان ایران را تخفیف بخشد واز قبح خیانت خود تا حدی بکاهد.لذا حاج آقا مصطفی، فرزند امام را که در صبح روز 13 آبان همزمان با تبعید امام به ترکیه دستگیر و به زندان قزلقلعه برده شده بود، پس از 57 روز آزاد کرد تا امید بازگشت امام والغای کاپیتولاسیون را در دلها پدید آورد وتودهها را به اینگونه امیدها سرگرم واز حرکت وشورش بازدارد.با وجود این به منظور از بینبردن هرگونه اثرو یادگاری از امام بر آن شد که حاج آقا مصطفی را نیز با میل خود او و به اسم دیدن پدر از ایران بیرون کند.لذا به اوپیشنهاد دادند که در صورتی که بخواهد میتواند به ترکیه برود واز امام دیدن کند.حاج آقا مصطفی روی نگرانیهایی که از سرنوشت پدرداشت، ابتدا این پیشنهاد را پذیرفت، ولی پس از ورود به قم وملاقات با اساتید به این نتیجه رسید که این مسافرت طبق خواست رژیم است که میخواهدبدین وسیله زمینه را برای از بین بردن آثار وعلائم راه و مرام امام آماده سازد.از اینرو از این مسافرت بکلی منصرف شد.رژیم وقتی نتوانست وی را با پای خود روانه تبعید کند ،سرانجام در روز 13 دی ماه 43 به خانه امام در قم یورش بردند وحاج آقا مصطفی را دستگیر وروانه تهران کردند و در بامداد روز 14 دی ماه 43 به استامبول اعزام واز آنجا به اقامتگاه امام در شهر بورسا تبعید کردند. تبعیدی که هیچگاه بازگشت نداشت.
بدین ترتیب یکی دیگر از برگهای تاریخ ورق خورد و روز 13 آبان را به عنوان گواهی بر غیرت و پایمردی رهبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) رقم زد . رهبری که در راه دفاع از شرف و عزت این ملت ،با ایستادگیش در راه اعتلای دین و ملت ، قدرت پوشالی استکبار جهانی و ایادیش رابه تمسخر گرفت.ملت رشید ایران نیز با تأسی از رهبر فرزانه خود،با خلق حماسههایی پرشور در طول تاریخ انقلاب اسلامی، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این روز سرنوشتساز و حرکتآفرین، وفاداری خود را به مکتب ضد استکباری امام خمینی (ره) ثابت کرد و نشان داد که تا پای جان در برابر فزونطلبیهای امریکا ایستاده است.
1- این مقاله تلخیصی است آزاد از کتاب :
روحانی، سید حمید،نهضت امام خمینی،دفتر اول،تهران،مؤسسه چاپ و نشر عروج،چاپ پانزدهم،1381 ،صص1109-999