86/12/14
8:23 ع
الف: دو کلمه متجانس، هم هجا (هم وزن) هستند، اما اختلاف در تکیه دارند، یعنی - به قول دستودانان- یکی بسیط یا در حکم بسیط و دیگری مرکب است:
کمند (تکیه در آخر)/ کمند (تکیه در اول)، سلامت (صحت) / سلامت (سلام بر تو)
گفتمش باید بری ناممزیاد |
گفت آری می برم نامتزیاد |
(فرصت شیرا زی) |
زیاد اول کثرت را می رساند و زیاد دوم مخفف «از یاد» است .
بنگر و امروز بین کز آنکیان است |
ملک که دی و پریر از آنکیان بود |
(سیف فرغانی) |
منظور از کیان اول سئوال پرسشی «از آن چه کسانی» است و منظور از کیان دوم دوران پادشاهی کیانیان است.
تا قیامت هر که جنس آن بدان |
در وجود آید، بود رویش بدان |
مولوی |
قوافی منظومه سحر حلال اهلی شیرازی تماما ا این دست است :
خواجه در ابریشم و ما درگلیم |
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم |
از گلیم اول زیرانداز (نامرغوب) و از گلیم دوم عبارت «در گـِل هستیم» اراده می شود.
تبصره : در برخی از کتب بدیعی متأخر در مورد جناس مرکب، دقت هایی کرده اند که در واقع خارج از حوزه بحث های بدیعی (موسیقیائی) است. مثلاً گفته اند که اگر طرز نگارش واژه ها یکسان باشد جناس مرکب مقرون است: کمند/ کمند و اگر شکل املایی به یک گونه نباشد جناس مرکب مفروق است: دلبری/ دل بری
شاهان زمانه خصم بردار کشند |
و آن نرگس بیدار تو بی دار کشد |
(مولانا) |
ب: هر دو کلمه متجانس مرکب باشند، در این صورت بدان جناس ملفق یا متشابه گویند.
چون نای بی نوایم از این نای بی نوا |
شادی ندید هیچکس از نای بی نوا |
(مسعود سعد سلمان) |
نای بی نوا در آخر مصراع اول به معنی زندان «نای» بی ساز و برگ و مفلوک و در آخر مصراع دوم به معنی نای بی آهنگ است.
زان شده در پیش شاهان دور باش |
کی شده نزدیک شاهان، دور باش |
(منطق الطیر عطار) |
تبصره یک : گاهی کلمه جناس را (چه مرکب باشد و چه مفرد) به دو قسمت معنی دار تقسیم می کنند و هر قسمت را جداگانه و در معنی مستقل به کار می برند.
قوم گفتندش که ای خر! گوش دار |
خویش را اندازه خرگوش دار |
(دفتر اول مثنوی) |
یکی شاهدی در سمرقند داشت |
که گفتی به جای سمر، قند داشت |
(بوستان) |
از بس مکان که داده و تمکین که کرده اند |
خشنودم از کیای ری و از کیای ری |
(خاقانی) |
مفروشید کمان و زره و تیغ، نان را |
که سزا نیست سلح ها به جز از تیغ زنان را |
(مولوی) |
تبصره 2: در کتب سنتی شهریار
به عنوان جناس ملفق ذکر شده است که صحیح نیست، زیرا در مثال اول یک مصوت کوتاه اضافه است و در مثال دوم یک همزه و نیز در هر دو مورد، در طرح هجاها اختلاف است. این موارد را بهتر است ملحق به جناس مرکب بنامیم:
گوئی که نگون کرده است ایوان فلک وش را؟ |
حکم فلک گردان یا حکم فلک گردان؟ |
خاقانی |
کمال فضل ترا من به گرد می نرسم |
مگر کسی کند اسب سخن به زین به ازین |
سعدی (قصاید) |
در مثال اول یک مصوت کوتاه و در مثال دوم یک هجای کوتاه اختلاف است.